پرسوناها شخصیتهای ساختگین که بر اساس نتایج تحقیقات شکل میگیرن. اونا نماینده انواع مختلف کاربرهایی هستن که همگی به یک طریق خاص از یک محصول/ خدمات استفاده میکنن. یک شخص واقعی رو توصیف نمیکنن بلکه بر اساس دادههای واقعی که نتیجه مصاحبه و مشاهده چندین شخص بوده ساخته میشن. پرسوناها برای درک اهداف، تمایلات و محدودیتهای کاربرها و یا مشتریان، درجهت گرفتن تصمیمات درست در مورد انواع بخشهای یک محصول/خدمات بسیار مفید هستن. پرسونا میتونه در یک بخش از طراحی کاربرمحور استفاده بشه یا در قسمتی از طراحی تعامل، طراحی صنعتی و یا حتی برای اهداف بازاریابی به کار بره.
بر طبق نوشته خانم نیلسن، دکترای پرسونا و سناریو، در کتاب دايرهالمعارف تعامل انسان و کامپیوتر، همه متخصصها بر سر این موضوع اتفاق نظر دارن که پرسونا یک شخصیت ساختگیه اما سر این موضوع که پرسونا باید بر پایه فرضیات ساخته بشه یا نتیجه تحقیقات، هیچ توافقی صورت نگرفته حتی نظرات در مورد اینکه در سند پرسونا باید به چه ویژگیهایی اشاره کرد هم متفاوته. در این مقاله که از کتاب نیلسن اقتباس شده قراره انواع پرسونا که نتیجه رویکردهای متفاوت در ساخت پرسونا هستن رو توضیح بدیم.
چهار رویکرد متفاوت در ساخت پرسونا
- رویکرد هدفمحورِ آلن کوپر
- رویکرد نقشمحورِ جاناتان گرودین، جان پروت و تامارا ادلین
- رویکرد تعلقیافته لین نیلسن
- رویکرد **خیالمحور(**پرسونای فرضی)
سه رویکرد اول همه بر سر این موضوع اتفاق نظر دارن که پرسونا باید مبتنی بر داده باشه و اما در رویکرد چهارم، رویکرد خیالمحور، ساخت پرسونا از شهود و تصورات طراحان انجام میشه. در ادامه همین انواع پرسونا رو تشریح میکنیم.
پرسونای هدفمحور، انواع پرسونا
این پرسونا تمرکزش روی اینه که کاربر با محصول شما چی کار میکنه؟ در پرسونای هدف محور، روند کارهایی که کاربر برای رسیدن به اهدافش در تعامل با محصول و یا خدمات شما ترجیح میده رو تست میکنین. البته با این فرض که شما قبلا ارزشمندی محصولتون برای کاربرها رو سنجیدین. پرسونای هدف محور بر اساس دیدگاه آلن کوپر (طراح نرم افزار و برنامه نویس امریکایی، پدر ویژوال بیسیک) ساخته شده.
یک پرسونای هدف محور همراستا با اهداف شرکت (مرتبط با محصول) توسط توصیف احساسات پرسونا هنگام استفاده از محصول و اهداف پرسونا در استفاده از محصول تعریف میشه (از این رو هدف محوره). به عبارت دیگه توصیفهایی که در سند پرسونا به کار میره روی اهداف (کارهای)کاربر متمرکزه مثلا روی جریانکار، نگرش، زمینه.
پرسونای هدفمحور با تمرکز روی اهداف و کارهایی که کاربر در تعامل با محصول/خدمات شما انجام میده ساخته میشه
در روش پرسونای هدف محورابتدا پرسوناهای اولیه ساخته میشن و بعد به پرسونای نهایی تبدیل میشن. در این روش، در ابتدای کار بر اساس تحقیقات کاربری انجام شده و درک اولیه از شخصیتهای پرسونا تعداد زیادی پرسونا میسازین. سپس پرسوناهای مشابه با هم در یک دسته تجمیع میشن و سپس پرسونای نهایی ساخته میشه. هر پرسونا نماینده یک مدل از کاربرهاست و هر پروژه مجموعهای از پرسوناهای مخصوص به خودش رو داره.
پرسونای نقش محور؛ انواع پرسونا
رویکرد نقشمحور علاوه بر هدف، روی رفتارها هم تمرکز داره. توضیحات این پرسونا داده محوره و همچنین باید هر دو اطلاعات کمی و کیفی رو شامل بشه. آقایان گرودین، پروت و ادلین معتقدن که کوپر ارزش پرسونا رو دست کم گرفته و پرسونا علاوه بر اینکه میتونه در تصمیمات طراحی به طراح کمک کنه میتونه در تحقیقات بازار، تستهای کاربردپذیری و پروتوتایپ کردن نقشآفرین باشه و البته روش پرسونا در کنار استفاده از سایر روشهاست که مفیده و به تنهایی نمیتونه کارآمد باشه. بر اساس این دیدگاه توصیف پرسونا باید شامل اطلاعاتی نظیر بزرگی سهم از بازار هر پرسونای مستقل؛ تاثیر پرسونا در بازار؛ مهارت استفاده از کامپیوتر؛ فعالیتها؛ امیدها و ترسها؛ و توصیف یک روز یا هفتهی معمولی از زندگی پرسونا باشه. علاوه بر اینها، ملاحظات استراتژیک و تکنیکی هم باید لحاظ بشه .
پرسونای نقشمحور در هدف با پرسونای هدفمحور مشترکه اما روی رفتارها و نقشهایی که کاربرهای نوعی ما در زندگی واقعی بازی میکنن نیز تمرکز داره.
دیدگاه نقش محور روی نقش کاربر در سازمان تمرکز داره. باید دید که کاربر شما در سازمان و بخشهای دیگه زندگیش چه نقشهایی رو ایفا میکنه و بازتابشون چیه. آزمایش نقشهایی که کاربرهایِ نوعیِ ما، در زندگی واقعی بازی میکنن به تصمیمات بهتر در طراحی محصول کمک میکنه. جزییات در مورد این رویکرد محدوده و سعی میکنیم به زودی اطلاعات بیشتری در مورد این رویکرد بهاشتراک بذاریم.
پرسونای تعلقیافته؛ انواع پرسونا
ریشه پرسونای تعلقیافته در توانایی داستانها برای ساخت بینش و درگیریه، جاییکه با شناخت شخصیتها و داستانها، افراد ساختگی رو میشه واقعی و واضح توصیف کرد. هدف از رویکرد تعلقیافته اینه که نگاه کلیشهای طراحها به کاربر (کسایی که توانایی تشخیص و تصور زندگیشون برای طراحها مشکله) رو به جایی ببره که طراحها خودشون رو درگیر زندگی پرسوناهاشون کنن.
نقطه شروع رویکرد تعلق یافته، روشیه که ما در تعامل با دیگر انسانها داریم. ما خودمون رو در افرادی که میبینیم آینه میکنیم. دیگران رو براساس تفاوتها و شباهتهایی که با ما دارن تجربه میکنیم. در شرایطی که افراد ناشناسی میبینیم که معرف یک نوع هستند، از تجربیاتمون برای درک اون آدم و پیشبینی اقداماتی که او انجام میده استفاده میکنیم. اگه طراح، کاربرها رو در یک ارایه کلیشهای ببینه، تصویرِ ذهنیش نسبت به کاربرها، با اعمالِ خودکار و معمولی شکل میگیره و مانع درک وضعیت منحصر به فرد کاربرها میشه. این رویکرد، رویکردهای قبلی رو از این زاویه مورد نقد قرار میده که با نادیده گرفتن کل زندگی یک انسان و با تمرکز تنها روی رفتار و یا هدفش نگاه کلیشهای نسبت به پرسونا به وجود میاد.
پرسونای تعلقیافته خروجی سه بعدی از کاربره که با استفاده از بیشینه اجتماعی، ویژگیهای روانشناختی و عواطف کاربر داستانی میسازه که کاربرِ نوعی، واقعی به نظر برسه و مانع نگاه کلیشهای و تفکرات خودکار نسبت به پرسونا میشه.
پرسونای تعلقیافته خروجی سهبعدی از کاربره، جایی که همزمان با هدف و رفتار، بیشینه اجتماعیِ کاربر، ویژگیهای روانشناختیاش و عواطفش (البته تا حدی که به پروژه مرتبط بشه) هم مهم میشن. این توصیف پرسونا بین داده واقعی در مورد کاربر و اطلاعات ساختگی (با هدف ایجاد همدلی) توازن برقرار میکنه. به این ترتیب، روش پرسونا ابزاری دفاعی برای مقابله با تفکرات خودکار هست. این رویکرد روی اینکه چطور داستانها میمیتونن تعلقخاطر ایجاد کنن و به پرسونا حیات بدن تمرکز داره.
یکی از بزرگترین چالشهای روش پرسونا، مقید کردن همه اعضای تیم به استفاده از پرسونای تعریف شده هست. در مقالهای مجزا مدل نیلسن برای ساخت پرسونا رو توضیح میدیم و میگیم که چطور نیلسن این مشکل رو با ساخت پرسونای تعلقیافته در ده گام حل میکنه.
پرسونای فرضی؛ انواع پرسونا
پرسونای فرضی بر پایه تجربیات تیم طراحی تجربه کاربر هست و بر پایه نتایج تحقیق نیست.
ساخت پرسونا فرضی نیازمند اینه که تیم بر اساس تعاملاتی که در گذشته با کاربر و محصول داشتن فرضیاتی بسازن که احتمالا کاربر نوعیشون چه مدلیه.
شکی در این نیست که این پرسونا میتونه عمیقا ناقص و پر از خطا باشه اما شما میتونین ازش به عنوان ابزاری برای اسکچ اولیه از نیازهای کاربر استفاده کنید. این پرسونا کمک میکنه که بتونین با کاربرهاتون در پروسه طراحی تجربه کاربر ارتباط ذهنی برقرار کنین و تنها برای ایجاد تمرکز همدلانه در پروسه طراحی کاربرد داره. قطعا نباید ازش به عنوان یک راهنما برای توسعه محصول یا خدمات استفاده کنین.
جمعبندی
همه طراحان تایید میکنن که پرسونا شخصیتی ساختگیه و حاصل مشاهده و مصاحبه گروهی از افراده در نتیجه پرسونا یک شخص نیست بلکه نماینده انواع کاربرها هست. چیزی که متخصصها بر سر آن اتفاق نظر ندارن ویژگیهاییه که تمپلت پرسونا باید داشته باشه که همین مساله باعث به وجود اومدن انواع پرسونا از رویکردهای مختلف شده است. چهار نوع رویکرد شاخص به ساخت پرسونا وجود داره که پایه و اساس سه رویکرد آن(هدفمحور، نقشمحور، تعلقیافته) تحقیقاته و دیگری ( پرسونای فرضی)، بر اساس تجربیات و تصورات تیم طراحی ساخته میشه. هر کدوم از این رویکردها به تفصیل درهمین مطلب توضیح داده شد.